وقتي رسيدم معذرت خواستم و گفتم نميخواستم دير شود. او جواب داد: البته كه تو هيچ وقت نميخواهي دير شود، واقعاً عصباني بود. دوباره گفتم متأسفم ولي چاره اي نداشتم و دربارهٔ جلسه برايش حرف زدم. اما توضيحاتم نه تنها او را آرام نكرد بلكه وضعيت را بدتر كرد؛ و كم كم خودم هم عصباني شدم.
شام خوبي نبود.
چند هفته بعد وقتي در حال توضيح شرايط براي يكي از دوستانم بودم كه البته مشاور خانواده است، خنديد و گفت: يك اشتباه قديمي مرتكب شده اي!
با تعجب گفتم: من؟ من اشتباه كردهام؟ درحاليكه لحنم نزديك به مسخره بود!
بله! و الآن هم داري دوباره مرتكب همان اشتباه ميشوي. شيوهٔ نگرشت را تغيير نميدهي. «من نميخواستم دير شود!» يعني چه! مسئله اين است كه تو دير كرده اي! نكته اين جاست كه چطور دير كردنت موجب رنجش خاطر همسرت شده است؟
به عبارت ديگر من روي قصد و نيتم پافشاري ميكردم و همسرم به نتيجهٔ حركت من نگاه ميكرد. از دو موضع متفاوت به قضيه نگاه ميكرديم و در پايان هر دو ناراحت و عصباني و دچار سوء تفاهم شده بوديم.
وقتي بيشتر فكر كردم فهميدم همين مسئله يعني تعارض بين «نيت» و «نتيجه» سر منشأ بسياري از ناسازگاريهاي دروني ماست.
همين طور كه ديديم افكار و اعمال ما مهم نيستند. شخص مقابل افكار ما را نميداند و در جريان اعمال ما هم نيست. او نتيجه كار ما را ميبيند.
نمونه ديگري برايتان ذكر ميكنم:
ايميلي براي همكارتان ميفرستيد و ميگوييد بهتر بود در جلسه بيشتر اظهار نظر ميكرد و او در پاسخ ميگويد البته اگر تو كمي دهانت را ميبستي من هم مجال صحبت مييافتم. پاسخ او آزارتان ميدهد و در ايميلي ديگر سعي ميكنيد براي او روشن كنيد كه قصد رنجاندنش را نداشتهايد و فقط ميخواستهايد كمكش كنيد؛ و البته ممكن است به خاطر برداشت اشتباهش از او انتقاد نيز بكنيد.
ولي اين كار كمكي به حل ماجرا نميكند او عين جملهتان را برايتان تكرار خواهد كرد؛ و شما در پاسخ خواهيد گفت ولي منظوري نداشتم!
چگونه بايد از اين مخمصه خلاص شويد؟
بسيار ساده است! وقتي كاري ميكنيد كه باعث عصبانيت ديگران ميشود مهم نيست حق با كيست هميشه طوري مكالمه را شروع كنيد كه نشان دهد ميدانيد كه عمل شما تا چه حد و چگونه موجب آزار طرف مقابل شده است. بعدها براي توضيح قصد و نيتتان فرصت داريد. بعدها! خيلي ديرتر و شايد هيچ وقت!
چون به هر حال قصدتان اصلاً مهم نيست.
اگر معتقد نباشي حق با اوست چه!؟ مهم نيست. چون ما به دنبال توافق نيستيم بلكه در پي رسيدن به تفاهميم.
بايد به همسرم چه ميگفتم؟ ميفهمم كه چقدر عصباني شده اي! ۳۰ دقيقه اين جا معطل شده اي و اين بسيار خسته كننده است؛ و البته اين دفعهٔ اول نيست. ميدانم فكر ميكني من ميخواهم دير آمدنم را با مسئلهٔ شركت در جلسه توجيه كنم اما باور كن از اين كه اين قدر تنها مانده اي متأسفم.
در يك رابطه بايد وجود ديگري را محترم بشماري تا بتواني رابطهات را سرپا نگه داري. وقتي با اعمالت ديگري را نفي ميكني چه انگيزه اي براي ادامهٔ اين رابطه باقي خواهد ماند!؟
در مثال مربوط به ايميل اگر به جاي آن حرفها ميگفتيد: ميفهمم كه انتقادم تا چه اندازه عصبانيت كرده! و همهٔ تلاشهايت را براي برگزاري هر چه بهتر جلسه ناديده گرفتم!
گفتن اين حرفها البته ساده است اما به هيچ وجه آسان نيست!
سختترين مرحله مقاومت احساسيمان است. گاهي آنقدر به چالشهاي خودمان ميچسبيم كه درك شرايط و چالشهاي ديگران برايمان سخت ميشود به خصوص اگر زمينهٔ مشكلات ديگري اعمال ما باشد و علت مشكلات ما ديگران! و به خصوص اگر با عصبانيتشان موجبات رنجش ما را فراهم كنند. وقتي احساس كنيم دچار سوء تفاهم شدهاند. در اين زمان وقتي با آنها همدردي ميكنيم و انتقاداتشان را ميپذيريم احساس ميكنيم خودمان را گول ميزنيم و در حال خيانت به خود هستيم.
نه! اين طور نيست فقط داريم با او همدردي ميكنيم!
يك حقه براي آسان كردن كار! وقتي از دستت عصباني ميشود فرض كن از دست شخص ديگري رنجيده! و حالا همان رفتارها را انجام بده يعني به حرفهايش گوش كن و تأكيد كن كه ميداني چقدر عصباني است.
يعني قصد و نيتت را نگويي!؟ طبق تجربهٔ خودم فهميدم كه وقتي نشان دهي كه شرايط را پذيرفته اي و ميفهمي نتيجهٔ كارت چه بوده است ديگر نيازي به توجيه قصدي كه داشته اي نيست.
دليل توضيح قصدمان از كاري كه انجام دادهايم آن است كه رابطه مان را سالم و درست نگه داريم اما وقتي با طرف همدردي كنيم و نشان دهيم كه او را ميفهميم ديگر نيازي به اين كار نيست و هيچ كدام از ما به رابطه لطمه اي نخواهيم زد.
آيا هنوز فكر ميكني بايد توضيح بدهي؟ هنوز فرصت هست، در اين زمان طرف مقابلت تو را ميبيند، ميشنود و ميفهمد.
اگر موفق شويم اين كارها را درست انجام دهيم علاوه بر آن كه رابطه مان را حفظ كردهايم رفتارهايمان را نيز بهبود بخشيدهايم.
پس از آن كه با همسرم در اين باره صحبت كردم و پس از آن كه به او اطمينان دادم شرايط را فهميدهام و به نتيجهٔ كاري كه كردهام رسيدهام از آن به بعد ديگر سعي كردم به موقع در قرارهايم حاضر شوم.
منبع : دگرش