افزایش هزینه های تولید در این یک سال اخیر به چند طریق جبران شد. راه اول تعطیلی بسیاری از واحد های تولیدی و یا کاهش تولید، راه دوم اصرار بر افزایش قیمت ها و راه سوم فدا شدن کیفیت برای جبران افزایش هزینه ها بود.مشاهده ی این چند رفتار ما را متوجه این امر می کند که افزایش هزینه های تولید به هیچ وجه رونق تولید در پی ندارد.
آنچه امروز در قالب افزایش قمیت و کاهش کیفیت و کم فروشی دیده می شود، تا قبل از هدفمند کردن یارانه ها در قالب نقدینگی دیده می شد. به این معنا که نقدینگی پوشش چیزی را داشت که امروز افزایش قیمت ها، کاهش تولید کمی و کیفی آن را می پوشاند. نقدینگی جزء لازم بسته ی حمایتی دولت است ولی اگر بسته حمایتی دولت تنها در دادن نقدینگی خلاصه شود، پول نمی تواند تولید قوی و پر اشتغال با بازدهی بالا را ایجاد کند و جواب اینکه چرا نقدینگی نمی توانست بخش های تولیدی ما را به جلو هل بدهد، این است که اگر حمایت تنها نقدینگی باشد، اثرات مثبت خود را از دست می دهد.
در خیلی از فعالیت های تولیدی نقدینگی می تواند به عنوان تک ابزار حمایتی نقش بازی کند ولی در تولید صنعتی، نقدینگی تنها ابزار حمایتی نیست و اگر به عنوان تنها ابزار حمایتی دیده شود، عملا مجوزی برای نابودی تولید داده شده است. نابودی که دفعی نیست بلکه تدریجی است. مرگ تدریجی تولید صنعتی در بسته حمایتی ناقص تولید است و مسئول ناکارامدی های بخش های تولید ی دولت است و نه بخش های تولیدی.
حمایت های ناقص دیروز دولت در قبال تولیدات صنعتی و عدم حمایت دولت از کشاورزان و دامداران، عامل سوددهی بسیار واردات گوشت، کالاهای کشاورزی و صنعتی شده است و به نوعی تولید کنندگان علاوه بر آن که چوب بسته حمایتی ناقص دولت را می خورند از نتیجه های حمایت های ناقص که تشدید واردات به علت رکود تورمی بوده است نیز، چوب می خورند.
بنابراین اگر می خواهیم در سال رونق تولید، شاهد شکوفایی تولید باشیم، به هیچ عنوان نباید هزینه ها را افزایش داد. چرا که افزایش هزینه ها عامل کاهش تولید، کاهش اشتغال و تورم در جامعه می شود و از سویی مجوز سوددهی بالای واردات و دلالی را نیز ایجاد کرده و بر تولید خمیده ناشی از فشار هزینه ها، فشار دیگری را وارد می سازد.
در کنار عدم افزایش هزینه ها، دولت محترم موظف است بسته ی حمایتی کاملی را برای حمایت از بخش های تولیدی مد نظر قرار بدهد. بسته ی حمایتی که تنها شامل نقدینگی نیست، بلکه سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه را نیز شامل می شود.
به نظر می رسد در پی استقلال واحد های صنعتی نبوده ایم چرا که در جایی که حمایت ها ماهیت تک ابزاری داشته اند و نقدینگی می توانست استقلال بسیاری از واحد ها را ایجاد کند، از ارائه این حمایت سر باز زده ایم و از سویی بسته حمایتی کامل برای واحد های صنعتی انجام نداده ایم و این سبب شد که تولید کشاورزی و دام داری و صنعتی همه وابسته به دولت شود و بقاء تولید به بقاء دولت متصل گردد و این یعنی اقتصاد، حضور دولت را برای همیشه تضمین می کند. و البته دولت از طریق عدم جلوگیری درست از واردات، عملا حمایت های تولیدی داخلی را به حمایت از واردات تبدیل کرده است و این یعنی ضعیف نگه داشتن تولید و سپس نابودی تولید.
اگر حمایت دولت کامل و درست صورت می گرفت، دیگر تولید وابسته به پول نمی گشت چرا که خودش پول می ساخت. به بیان دیگر علت آنکه تولید تابع پول شده است و پول تابع تولید نیست، حمایت های ناقص دولت در جهت وابسته نگه داشتن تولید داخلی به دانش خارجی و حمایت های مادی دولت بوده است.
هم اکنون دولت به جای آنکه بسته حمایتی ناقص خود را کامل کند، تولید غیر منعطف را در مواجه با افزایش هزنیه ها ( ضد حمایت) و عدم نقدینگی ( عدم حمایت ناقص) قرار داده است. نتیجه ی این مولد کشی، نا مولد پروری شده است.
از سویی مولدین نیز به علت بازدهی های بالای نامولد بودن، نقدینگی را صرف تولید پرهزینه و نامطمئن نکرده و در قالب تولید وام گرفته و در راه نامولد مصرف می کنند.
برای این که اهمیت امر بیش تر آشکارشود، بهتر است هزینه های عدم حمایت کامل دولت بیان شود. عدم حمایت کامل دولت نه تنها عامل خودکشی تولید به صورت تدریجی می شود، بلکه سبب از بین بردن فرصت های استفاده از سرمایه های انسانی و اجتماعی نیز می شود و این برای اقتصادی که بی شمار نیروی جوان مستعد دارد، عامل افزایش بیکاری و هرزگی در جامعه می شود. البته هم اکنون دولت اجازه خودکشی تدریجی را نداده است و خود با اعمال شوک به دنبال خودکشی دفعی تولید وابسته به پول و ارز خارجی می باشد. مهم این است بیماری که در حال ضعیف شدن است، تقویت کرد نه این که به او ضربه وارد کرد که بمیرد. علاوه بر انکه ضعیف بودن امروز او، ناشی از ضعیف نگه داشتن او به علت سیاست های ناقص حمایتی بوده است.
بنابراین باید به سمت حمایت های کامل از بخش های تولیدی برای رونق تولید حرکت کرد. اعمال این گونه حمایت های کامل و درست عاملی میشود که به واسطه ی تولید، انباشت دانش و سرمایه های انسانی و اجتماعی ایجاد شود و تولید جامعه را به سمت توسعه هل دهد. در حالیکه اگر حمایت ها کامل نشود، نه تنها تولید عامل هل دادن جامعه نمی شود، بلکه با از بین بردن سرمایه های انسانی، اجتماعی و مادی در مسیر خودکشی تدریجی قرار خواهیم گرفت.
تولید مونتاژ و وابسته به دانش و فراورده های ناشی از تحقیق و توسعه خارجی، تولید رو به توسعه نیست بلکه خودکشی تدریجی است. چرا که مونتاژ، دانش نیست، مونتاژ تنها یک روند حفظی است. برای بهتر متوجه شدن امر مونتاژ می توان از مثالی استفاده کرد. قطعات بازی که با وصل کردن شکل هایی را به وجود می آورد، مثال خوبی از مونتاژ می باشد. بچه ای که قطعات را به هم می چسباند خوشحال است که چیزی را خلق کرده است و این در حالی است که چیزی را خلق نکرده است بلکه تنها در فریب خلق کردن به سر می برد و علت این فریب خوردن داخلی و باقی ماندن در سطح مونتاژ نتیجه ی حمایت های ناقص دولت بوده است.
راه کار چیست؟ منظور از حمایت های کامل و درست چیست؟
تولیدی که بر پایه های سرمایه های انسانی و اجتماعی شکل گیرد، سرریز های مثبت خارجی ( صرفه های ناشی از مقیاس، افزایش توان رقابت پذیری، افزایش بهره وری و غیره ) خواهد داشت و این سرریزها عامل ارتقاء بیشتر تولید شده و از سویی با ایجاد بسترهای خصوصی سازی و کارآفرینی در کنار مهیا کردن ابزار بهره وری ( سرمایه های انسانی و اجتماعی) تمایل به سرمایه گذاری در تولید را افزایش داده و بازار را به سمت رقابتی شدن می برد. و ان جاست که قیمت رقابتی یکی از ثمرات مثبت بازار رقابتی است، شکل می گیرد.
لذا در شرایطی که تمایل به سرمایه گذاری در تولید وجود ندارد، افزایش هزینه های تولید به امید رقابتی شدن نه تنها عامل رقابتی شدن نمی شود، بلکه بیشتر از ان که عامل افزایش انگیزه های سرمایه گذاری مولد باشد، با مولد کشی و از بین بردن انگیزه های مولد، نامولد پروری خواهد کرد.
راه اصلی برای این که تولید خودش، خودش را قوی کند این است که تولید بر پایه سرمایه های انسانی و اجتماعی شکل بگیرد وبرای این امر لازم است که دانش داخلی سوار بر تکنولوژی وارداتی شود. برای این که دانش سوار بر تکنولوژی وارداتی شود دولت باید حمایت کند. حمایت در سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه، بزرگترین رسالت امروز دولت ایران در سال رونق تولید می باشد.
این امر سبب ایجاد سرمایه های اجتماعی شده و به تبع آن، تولید از ثمرات مثبت ای که کشورهای توسعه یافته از تولید خویش بهره مند می شوند، بهره مند خواهد شد. هم اکنون حمایت های دولت بیش از آنکه نقش ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری در امر تولید داخلی را داشته باشد، انگیزه کش است و عملا ثمری جز رکود تورمی و واردات گسترده ندارد. یعنی علاوه بر آنکه تمایل به تولید را کاهش می دهد امکان تولید را نیز کاهش می دهد.
لذا برای رونق تولید، دولت باید حمایت کند. منتهی حمایت درست نه عدم حمایت و نه تخریب و نه حمایت نادرست.
دادن نقدینگی تنها یک حمایت نادرست است. دادن ارز دولتی و نقدینگی باید در کنار سرمایه گذاری دولت در امر تحقیق و توسعه باشد. سرمایه گذاری در این امر سبب ایجاد سرمایه های انسانی و شکوفایی سرمایه انسانی و اجتماعی می شود. که این دو سرمایه ابزار بهره وری و عامل سرریزهای مثبت تولید از طریق سوار کردن دانش بر تکنولوژی خواهد شد.
به بیان دیگر کارآفرینان خلاق و ماهر از طریق اعتماد، به انباشت دانش کمک کرده و حال نوبت ان است که دانش عملی شود. عملی شدن دانش نظری، رقابت بر سر سرمایه های انسانی و اجتماعی را به صورت طبیعی در جامعه ایجاد خواهد کرد و دیگر لازم نیست دولت برای سرمایه گذاری در امر دانش سرمایه گذاری کند. چرا که عملی شدن دانش، خودش عامل رقابت بر سر انباشت دانش و ایجاد بسترهای کارآفرینی می شود.
به هر ترتیب انباشت دانش کمک به بومی کردن تکنولوژی وارداتی شده و دانش را سوار بر تکنولوژی وارداتی خواهد کرد. چنین تولیدی که از سواری خوردن دانش بر تکنولوژی تغذیه می کند، علاوه بر در دست گرفتن تولید، ثمرات مثبت و ابزار قدرت و تشدید ابزار قدرت را ایجاد می کند.
چرا که چنین تولیدی دانش را ارزشمند می کند و از آن جا که دانش ثمره ی سرمایه های انسانی و اجتماعی است، این دو ابزار را روز به روز قوی تر و بزرگتر می کند.
لذا در آخر به این جمله تاکید می کنیم: برای رونق تولید، دولت باید حمایت کند. منتهی حمایت درست و کامل نه عدم حمایت و نه تخریب و نه حمایت نادرست و نه حمایت ناقص.