عرفه معرکه ی لایق جانان شدن است
وعده ی دادن سر، موعد قربان شدن است
عرفه وقت قراری است که جز او هرگز
رفتن کرببلا و همه درمان شدن است
عرفه وصل شدن بر همه زیبایی هاست
با همه اهل حرم، بی سرو سامان شدن است
عرفه زمزمه ی رفتن قربانگاه است
اکبر و اصغر و قاسم ،همه قربان شدن است
عرفه معجزه ی عشق ،میان دل و اوست
ماندن تا سر جان،بر سر پیمان شدن است
عرفه درس شفاهی است میان عرفات
گویم اما به عمل،تابع فرمان شدن است
ناصر کسمایی نجف آبادی