به گزارش خانه خبر گیتی پسند، فرارسیدن سیونهمین دهه فجر، سرآغاز تجلی فصلی دیگر از افتخار، عزت و سربلندی ملتی است که نشان دادهاند همواره با استقامت میتوان در برابر زیادهخواهیهای دشمنان اسلام و انقلاب ایستادگی کرد.
ناصر کسمایی از شاعران و همکاران خوش ذوق شرکت آذین لوله به همین مناسبت، شعری سروده است که خواندن آن حتما خواندنی است:
سکان کشتی میهن شکسته بود دردی به جان و دلش نقش بسته بود
با ضرب تازیانه دشمن به پیکرش یک زخم کهنه به قلبش نشسته بود
سودای ناله مردم چه بوده آه عمری به فقر و فلاکت که شد تباه
در آن زمان از ترس و اضطراب درمان نبوده به جز اشک گاه گاه
در آن سیاهی مطلق سکوت سرد آمد کسی که شود التیام درد
بذری که زیر زمستان نهفته بود آخر به دست بهاران جوانه کرد
آمد کسی که تبارش از احمد است روح خدا زاده نسل محمد است
نور هدایت او شد چراغ راه الحق که لایق سکان بیامده است
آمد که ظلم و ستم را به در کند تاریکی شب ما را سحر کند
آمد که ریشه بت را د ر این دیار چون بت شکن به فدای تبر کند
افکار او همه حق بوده فکر ناب اهداف او همه چون سیل انقلاب
جاری شد او به وطن تا که رو کند آن چهره های نهان در پس نقاب
از صحبتش به تو گویم که گفته بود در بین پیر و جوان فقر خفته بود
از ثروت وطن و آن همه فقیر دردی بزرگ به جانها نهفته بود
امید ما همه اینک به رهبر است فکرش حسینی و عباس پیکر است
در این مسیر پر از پیچ و اضطراب او نایبی شده از یار آخر است
باید که حرف و کلامش به جان خریم تا شام تیره به سوی سحر بریم
افکار او بشود روشنی راه از مشکلات زمان ساده بگذریم
ناصر کسمایی نجف آبادی
28/10/95